شرح حال این روزها
سلام دلبرکم دخترکم همه ی وجودم. خداروشکر دیگه دختر آرومی شدی شبها تا صبح میخوابی و در طول روز هم بعضی وقتها میخوابی.
دوتا از عکس هات رو شاسی کردیم و زدیم به دیوار. الهی که من فدات شم دخترک خوشگلم، قاب عکس تو بهتر و زیباتر از هزاران تابلوهای نفیس هست.
چند روزی هست که خوشگل خانوم من از مبل میگیره و بلند میشه و رو زانوهاش میاسته.
راستی زنعمو نفیسه هم دوقلو تو راهی داره انشالله که بسلامتی به دنیا بیان. دوقلو هاش دوتا دختر نازن😚😚😚 انشاالله باهم همبازی های خوبی بشین.
هر وقت میریم خونه مامان جون شما هرچی بخوای مامان جون دراختیارت قرار میده تا خرابش کنی😆😆😆 همیشه میری سراغ گوشی تلفنشون و سعی میکنی که بشکونیش🙆
وقتایی که میریم خونه مامان جون، تا مامان جونتو از دور میبینی جیغ میکشی و هر وقت هم که بغلش میری دیگه از بغل مامان جون بغل هیچکی نمیری حتی من😣😣😣 منم خیلی حسودیم میشه😦😦😦 انقد بغل مامان جونت میمونی تا که خوابت میاد من میام شمارو بگیرم تا شیرت بدم که بخوابی من میزنی و روتو برمیگردونی و خودت محکم میچسبونی به مامان جون😡 بعد من شمارو هرطور که شده بغل میکنم و شما جیغ میزنی و گریه میکنی تا مامان جون میاد و بغلت میکنه و ساکت میشی و وقتی بغل مامان جون میری از پشت سر به من یه جوری نگاه میکنی که انگار داری میگی دلت بسوزههههه دیدی آخرشم رفتم بغل مامان جوووونم😛😛😛😛😛 یعنی فقط یه زبون درآوردنت کمه...منم که از تعجب اینکه وقتی مامان جونتو میبینی حتی واسه شیرخوردن هم بغل من نمیای این شکلی میشم😲😲😲😲😲
آرشیدا در حال سبزی پاک کردن